تروریسم(۱)

تروریسم، جهانی سازی و خشونت

 محمدرضا قضایی

الف) تروریسم دارای منشا جهانی و فراجغرافیایی است

زمانی که بودریار در کتاب «روح تروریسم » حمله به برج های تجارت جهانی را مادر تمام رخدادها، رخدادی ناب که تمام رخدادهایی را که تا به حال روی نداده بودند در درون خود با یکدیگر متحد کرده است، نامید؛ نمی دانست فاجعه ای بسیار خشونت بارتر و مخرب تر از آن شعور حاکم بر دنیا را به چالش خواهد کشید و گواهی آشکار در مقیاس جهانی بر شکست جهانی سازی خواهد بود. گواهی بر تطهیر بیابان های خشک خاورمیانه از خشونتی که در ذهن غرب از آن ها به دلیل حمله به برج های تجارت جهانی بر جای مانده است.  زیرا شهرهای آرام، شیک و منظم و مدرن غرب نیز خشونت هایش را در قالب هدایایی با بسته بندی های  موجه عروسک هایی با قیافه های ایدئولوژی زده، روانه این بیابان کرد. گویا مسابقه ای است بین خاورمیانه و غرب در تولید تروریست هایی هرچه خشونت گرا. و به جای برج های دوقلوی جهانی یک دوگانه دیگر. دو کشور مشابه از نظر تاریخ، تقسیمات و وضعیت سیاسی با مرزهایی زیادی مستقیم، که در غرب با خط کش کشیده اند، تبدیل به ویرانه شدند. تاریخ ارابه خود را دوباره به راه انداخت. جغرافیایی با دو جلوه ویژه متفاوت که هر دو در تولید غریزه خشونت خود را از اخلاق و مدنیت و وجدان مرتبط با آن ها ایزوله ساخته اند. جغرافیای غرب با قدرت نهادینه شده ای که ناشی از حجم مبادله پول ساخته شده، از بیش از صدسال پیش، در جغرافیای خاورمیانه حضوری دوگانه به نمایش گذاشته است. گاهی همچون نماد استعمار به استثمار ملت های منطقه پرداخته و گاهی در نماد نجات بخش به روابط قبایلی بیابان ها و کنش های روشنفکری شهرها نفوذ کرده و به نمایش ترسیم مرزهای استقلال ملت ها اقدام کرده و آثار هژمونی خود را تا به امروز در وجود نمادین این مرزها حفظ کرده است. ولی وجود قدرت غرب در خاورمیانه و بازتولید خشونت در این منطقه مانع از آن نشده است که در بطن جغرافیای خود و در مجاورت مستقیم قدرتش، خشونت مشابه با خاورمیانه را به مرحله بازتولید نرساند.

اقدامات نمایشی تروریسم در خاورمیانه مانند بریدن سر اسرا، توسط تروریست های بومی و تروریست های شهروند غرب در مقابل دوربین ها و نرم افزار ها و روش های تکنولوژیک تولید شده در کارخانه ها و لابراتوارهای غرب، نشان داد که فرآیندی که تمدن را به این مرحله می رساند، توانسته است در هر دو جغرافیا به خزش خود در لابه لای ماسه هاس خشک و ویترین های نئون دار ادامه دهد و سلول های سرطانی خود را در هر دو جغرافیا بگستراند. به عبارتی همانند گهواره خود به صورت جهانی عمل می کند. و این غده های تروریسم؛ ــ با بیش از ۱۷۰۰ میلیارد دلار خرید تسلیحاتی منطقه از غرب که بیش از دوبرابر تولید ناخالص ملی برخی کشورهای ثروتمند منطقه است و احتمالا قرار نباشد به این زودی درمان شوند، ــ می توانند گاهی خود را درون پستوها و آپارتمان های بتونی شهرهای لوکس جای دهند. یعنی دیگر نمی توان  برای کشف منشا تروریسم و یافتن تروریست ها در جغرافیای محدود و رسوایی گشت. این بار باید در کل دنیا از شرق به غرب و از شمال به جنوب، از کشورهای جهان اول تا جهان چندم بدون تبعیض به جستجو پرداخت.

ب) بازخورد انحصار و جهانی سازی، تولید تروریسم جهانی است

انحصار کل فضا و زمان و وضعیت؛ و اعمال هژمونی در تمام زوایای ذهنی انسان ها، سبب بروز دیالکتیکی پاسخی مخالف از ناف انحصار شد. کل خشونتی که غرب در طول چند صد سال برای تمدن سازی و بازاریابی در جهان اعمال کرده بود در قالب تروریسم نوین( شاید هم پست مدرن) که در آن خشونت خود هدف بود، مجال نمایش یافت. خشونتی که ایدئولوژی آن حجیم نشان دادن قربانیت برای کشیدن دیواری دفاعی از از جنس ترس؛ برای حفظ امنیت و مقابله با انحصارهای دیگری است که می توانند مجددا فعال شوند. البته هر انحصاری فعال شود در زوایای پنهان یاخته های خود وسوسه های تروریسم را نیز به دنبال خود فعال خواهد کرد.

تروریسم نوعی مقاومت در برابر شرایط نوینی است که جهانی سازی سعی بر تحمیل آن شرایط حتی بر اساس فریب دارد. شرایطی که به مردم دنیا بقبولاند جهان در حال یکپارچگی است. جهانی سازی توانست شرایط و ساختارها را طوری چینش کند که چریک های راه استقلال و آزادی کشورها و قهرمانان ملل، امروزه اگر بخواهند دوباره زنده شده و در بخش از جهان نقش سابق خود را بگیرند، تروریست خوانده شوند. جهانی سازی اهداف و مقاصد منطقه ای و داخلی را تبدیل به مسایل جهانی کرد. به همین دلیل چریک های منطقه ای ماقبل جهانی سازی حذف و تروریست هایی که فاقد هرگونه حس میهنی و منطقه ای بودند با نوعی دیگر از فریب، با سرهایی انباشته از تصاویر خشن از کشتارهای پرتعداد، مسلح به ایدئولوژی هایی که فقط کشتن و کشته شدن را دوست دارند، در مقابل جهانی سازی ایستاده اند.در حالی که هر دو در دو ریل موازی و به یک سمت در حال حرکتند. هسته های تروری هم که مورد تایید اتاق های فکر رووسای جهانی سازی هستند خود از ارائه برنامه های میهنی، منطقه ای و جزیی عاجز بوده و حتی عملیات های آن ها توسط رسانه های سرمایه خواه و حضور سمپاتیزان های مزدور در خیابان های لوکس اروپا یا مقابل بورس های فعال آمریکا همراه می شود. یعنی سعی می شود چهره های منزوی ترورهای منطقه ای تبدیل به نمایش های غیر منطقه ای و جهانی شود. تجمع در برابر سفارتخانه های کشورهای قربانی ترور از طرف هواداران ترور منسوخ شده و تجمع ها در مناطق پرتردد مانند مراکز تجاری، تفریحی و فرهنگی اتفاق می افتند. هژمونی ترور در مناطق مختلف جهان به زور خود را از چنبره مرزهای یک کشور عبور داده و سعی دارد کشورهای اطراف را نیز آلوده کند. این هژمونی با چند تیراندازی پراکنده به سوی نمادهای هدف کاری ندارد. این جا مانند فیلم های هالیوودی که گفتگو جایگاهی بین خیر و شر نداشته و قهرمان ــ همیشه آمریکایی ــ در طول فیلم به ندرت سخن می گوید و فقط عمل می کند؛ در لحظه های خاص بدون اخطار؛ حمله خود را با اسلحه، بمب یا کامیون شروع و در لحظه ای کوتاه می تواند انبوهی قربانی برجای گذارند.

تروریسم جهانی، فقط کشته سازی می کند،  می تواند از بین مردم عادی، چند ده و بلکه چند صد نفری را انتخاب و صحنه ای تراژیک را به نمایش بگذارد. در طراحی نقشه های حمله، دیگر مجالی برای فرار و نجات تروریست وجود ندارد. محلی پرجمعیت مانند مراکز خرید، تجمعات و فستیوال ها، مساجد در وقت نماز و موارد مشابه؛ انتخاب و تروریست خود با قربانیانش، قربانی می شود. بعد از عملیات تروریستی نباید دنبال تروریست گشت. باید به دنبال طراحان و مغزهای متفکر عملیات بود. این بازی مرگ است. مرگ سازی می تواند فرمت نوینی از ترور باشد. ترورهای کلاسیک روی نمادها کار می کردند. ترور دیپلمات ها، هواپیما ربایی، حمله به سفارتخانه ها و کلانتری ها و سپس اعلام موجودیت و یا طرح خواسته ها. امروزه نمایش مرگ خود اعلام مرگ می کند. اینکه چیزهایی هنوز وجود دارند. ارابه جهانی سازی نتوانسته همه چیز را خرد و خمیر کند. هنوز زیر آوار جهانی سازی و هژمونی فرهنگ غلبه، انفجارهای فروخورده ای وجود دارند که می توانند از مرگ سازی جهانی سازی، مجددا مرگ را بازتولید کنند. صحنه های خشونت بار را کپی و حتی به تولید انبوده برسانند. تروریسم با مرگ بازی می کند. قواعد بازی های سیاسی ـ تروریستی روی مرگ تنظیم می شوند. مرگ یک عامل تعیین کننده شده است. حتی اگر به صورت خودکشی دسته جمعی فرقه ای خاص در جزیره ای دور افتاده تجلی کند.

ج) واکسیناسیون نظم نوین جهانی با تروریسم

با نگاه دیگری هم می توان به موضوع تروریسم جاری در جهان نزدیک شد. اینکه جهانی سازی در حال واکسیناسیون خود است. موقعی که تروریسم قادر است از همه سلاح های قدرت حاکم بر جهان بهره مند باشد، زمانی که در بطن اندیشه های جهانی سازی جایی برای خشوت کنار گذاشته اند، مگر تروریسم را نمی توان نطفه تکنولوژیکی دانست که برای واکسیناسیون سیستم هژمونیک حاکم طراحی شده است تا همانند فیلم های هالیوود جهان را آماده روز آخر و انفجار نهایی نگه دارد؟ بماند که درآمد حاصل از فروش سلاح به خاورمیانه بیش از دوبرابر درآمد ناخالص برخی کشورهای با اقتصاد بزرگ منطقه است. یعنی تروریسم در واقع نوعی بازار و  ویترین و قفسه فروش کالا هم می تواند به حساب آید. یعنی نوعی نگرش اقتصادی به مرگ و نابودی است. یا مرگ نوعی هدف گذاری برای تولید و مصرف بیشتر است.

د) تکنولوژی رسانه در خدمت جهانی سازی تجارت و تروریسم

تروریسم با تکنولوژی های نمایشی و توزیع مجازی بسیار پیشرفته ای مجهز است. علاوه بر سلاح و تکنولوژی قربانی سازی در نمایش برهنه خشونت ـ به ویژه خشونت پیشامدرنی مانند مانند بریدن سر ـ بسیار بی پروا از امکانات مجازی امپریالیسم، نهایت بهره برداری را می کند. نمایش با کیفیت خشونت، امکان وقوع آن را قابل باورتر می کند و در نهادینه کردن نوعی ترس جهانی مشارکت می کند. ترس از اطراف (محیط) و ایدئولوژی ها. ترس از اینکه خشونت می تواند هر لحظه مهمان خیابان های ما باشد و سپس میل شدید به نابودی منابع ایجاد خشونت. حتی اگر منابع ایجاد خشونت مورد نظر ما توسط منابع ایجاد خشونت دیگری مورد هجوم قرار گیرند. در همین نقطه است که موجودیت آمریکا در خاورمیانه قابل تحمل تر می شود. حرکت سربازان شیک و ادوات مجهز با حجم و زوایای عجیب شان با حمایت رسانه هایی مانند فیلم های هالیوود؛ــ که آمریکایی را همیشه پیروز نشان می دهندــ نوعی اطمینان خاطر به انسان دست می دهد. اطمینان از اینکه دیگر سایه سیاه خشونت و ترور در حال برچیده شدن است. حتی با اینکه می دانیم ممکن است این جرگه های تروریستی توسط سیاستمداران همان سربازها و ادوات ایجاد شده اند ولی حضور خود آن ها این اعتماد را به ما می بخشد که با وجود حضور خودشان، مصنوعات خشونت بارشان قابل کنترل خواهند بود. اعتماد فوق طوری با ترس مخصوصی آمیخته است که فراموش می کنیم قبل از ظهور ترور و حضور سربازان، منطقه امن و قابل زندگی ای داشتیم. هجوم تصاویر تکنولوژیک و ورود ذهنیت های غیر معمول از طریق دنیای مجازی، خود باعث ایجاد مجازیتی می شود که در آن، شرایط قبل از حوادث خشونت بار فراموش می شوند و به آمریکا و امپریالیسم نه به عنوان اشغالگر که به عنوان بیمه گر نگریسته می شود. بیمه تضمین شرایط بدون خشونت؛ و حتی ترسی مضاعف از احتمال خروج سربازان از منطقه ـ که دیگر به یک پایگاه بزرگ نظامی تبدیل شده است ـ  گریبانگیر ما می شود. چون دنیای مجازی رسانه طوری افکار ما را اقناع کرده که خروج آمریکا منجر به ورود مجدد خشونت خواهد شد و ما خود قادر به تامین امنیت خود نیستیم. رسانه ترور و آنتی ترور (ارتش آمریکا) مانند این است که هماهنگ با هم عمل می کنند. گویا ترور خود رسانه ای است که دنیای کاپیتالیستی با آن در حال معماری اذهان برای مشروعیت بخشی به حضور جهانی خود در هر نقطه از دنیای جهانی شده. در واقع تروریسم رسانه ای، خود به صورت آخرین شکل از ترور درآمده است. تروریسم واقعی در رسانه ها جریان دارد. رسانه خود در حال تولید و توزیع خشونت مورد نیاز هژمونی است. به عبارتی اصلی ترین شاخه تروریسم همان تروریسم رسانه ای است که در حال ثبت و دائمی کردن آثاری است که پیاده نظام تروریسم با هزینه های زیاد باید به انجامش می رساند. رسانه به سادگی در بستر مجازی اش کار لشکری از تروریست ها را انجام می دهد. جالب است که هیچ گلوله و بمب تروریستی روی سربازان و ادوات امریکا از خود یادگاری نگذاشته اند. همین حضور بی معنی سرباز آمریکایی کافی است که شعاع بزرگی از منطقه را عاری از حملات تروریستی کند. ولی رسانه ها بدون اینکه ما متوجه شویم تروریسم و ارتش آمریکا را در حال جنگی دائمی به ما می قبولانند و گاهی عکس هایی فانتزی از تابوت ها و قبور آراسته به پرچم آمریکا را به تصویر می کشند. یعنی که این ها شهیدان و قربانیان مبارزه با تروریسم هستند. تصاویری زیبا و تکنولوژیک همانند تصاویر زیبا و حرفه ای از لحظه ورود داعش به موصل یا عروسکان زیبا و آرایش کرده ای از پ ک ک که مثلا در حال رزم هستند و با اسرای تروریست زن لاغر که گاهی توسط دولت ها دستگیر می شوند و دچار سو تغذیه هستند، فاصله های زیادی دارند. فرم های مبالغه آمیز تبلیغی در قابل قبول تر کردن خشونت ترور. تیراندازی به بیگناهان در جاده های منتهی به موصل و کشتار و سپس نمایش زیبای این خشونت ها هیچ تفاوتی با دخترکان بزک کرده در سنگر ها و صف های رژه ندارد. زیرا هر دو در حال نهادینه کردن و قابل قبول تر کردن خشونت جهانی سازی حتی در قالب تروریسم هستند. به نظر بودریار عمل تروریستی تنها به استیلای جهانی قدرتی واحد و شیوه تفکری یکتا شتاب می بخشد. (ص۴۵) و به نقل از آروند هاتی روی ( نویسنده و فعال سیاسی هندی) Arvondhati Roy نتیجه می گیرد که اگر تروریسم وجود نمی داشت، سیستم خود اختراعش می کرد.(ص۴۶) هر دو گروه به جای کبوتر صلح، سلاح جنگی را در آغوش خود به جهان نمایش می دهند. هر دو در حال میلیتاریزه کردن منطقه برای مشروعیت بخشیدن به حضور سربازان آمریکا هستند.

هـ) جهانی سازی جنگ طلبی

گویا باید حادثه ای رخ می داد تا بزرگتر، شنیع تر و واقعی تر از حمله ۱۱ سپتامبر به نظر بیاید. خاطره ای با ماندگاری ۲۰ساله تاثیری در افزایش حجم موجودیت سرمایه داری جهانی شده، نداشت. در فضای مجازی، باید واقعیتی نشان داده می شد که بسیار عظیم تر و واقعی تر از نابودی برج های دوقلوی منهتن باشد و طوری مساله جهانی سازی را مدد رساند که ارتش را تبدیل به یک ارتش جهانی کند. این ارتش جهانی خود را چنان جهانی می دانست ــ ناتو بعد از فروپاشی شوروی، کارکرد خود را از دست داده بود و البته ساختار آن طوری بود که نمی توانست انحصاری عمل کند ــ که در برابر ارتش های مشروع کشورهای منطقه و دولت هایی که خود قربانی تروریسم بودند، ایستاد و مانع فعالیت آزاد آن ها در سرکوب تروریسم شد. فاصله چند هزار کیلومتری آمریکا با منطقه مهم نبود، زیرا در یک وضعیت جهانی شده، فاصله ها مفهوم تاریخی خود را ازدست داده اند. جنگ و روحیه جنگ طلبی مردم امریکا و به طبع آن جهان باید فعال و رو به سوی خاصی نشانه می رفت. تجارت جنگ باید نهایت سود خود را از این معامله می برد.

 

اصل مقاله در سایت http://www.jameevaadabiyat.ir قابل مطالعه است.

+ نوشته شده در چهارشنبه ۲ آبان ۱۳۹۷ساعت 13:38 توسط آیدین یارین |

اصول نقد مدرن و متد نقد شعر محمد کاپلان

دکتر عبدالمجید جان آتاک

عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات ترک دانشکده علوم و ادبیات دانشگاه یوزونجو ییل

مقاله از: مجله   A.U.Turkiyat Arastirmalari Enstitusu Dergisi، شماره ۳۴، ارزروم ۲۰۰۷

 

ترجمه: محمدرضا قضایی

چکیده

آنالیز یک اثر ادبی کاری چند بعدی است. این کار معنی کردن، تفسیر، بررسی ساختار فرهنگی و اجتماعی زمان آفرینش اثر و … را در بر می گیرد.   محمدکاپلان  نیز اثر ادبی را انعکاسی از زندگی اجتماعی می داند. در روش تحلیلی او یک اثر ادبی قبل از هر چیز یک ساختار زیباشناختی است. آشنایی با نسل و عصری که اثر ادبی در فضای آن تولید شده، حیات هنرمند  و محیط او در شناخت اثر ادبی رل مهمی بازی می کند. متد کاپلان که بر اساس سه گانه زمان، شخصیت و اثر عمل می کند، در اصل با فرمالیسم روسی که اثر را مانند یک ساختار زیباشناختی مستقل قبول می کند، ساختارگرایی، نقدنو، نقد کهن الگویی(آرکه تایپ)، امپرسیونیسم، نقد تاریخی که با نظریه اثر [مغالطه] عاطفی را به همراه زمان ـ شخصیت به طور بی طرفانه مورد بررسی قرار می دهد، نقد جامعه شناختی، روش روانکاوانه،  نظریه بازتاب و نظریه بینامتنیت شباهت هایی را به نمایش گذاشته است.

 

کلمات کلیدی: ادبیات ترک، محمدکاپلان، تحلیل شعر، تحلیل متن، نظریه های نقد

 

در ادبیات ترک وقتی سخن از تحلیل متن (آنالیز، بررسی) می آید اولین نامی که در ذهن متبادر می شود، نام محمد کاپلان است. این نویسنده آثار ادبی زیادی اعم از شعر، داستان و تئاتر را از دوره های مختلف انتخاب و به بررسی آن ها پرداخته است.  البته بررسی تمام ابعاد روش تحلیل متن کاپلان از حیطه امکانات یک مقاله خارج بوده و تلاش برای یک پژوهش منتقدانه در مساله نقد بدون شک نیازمند یک کار تحقیقی دامنه دار است. با این حال در این مقاله خصوصیات متد تحلیل شعر کاپلان و جایگاه این متد در حوزه نظریه های نقد مدرن را مورد مطالعه قرار خواهیم داد.

ادبیات و آنالیز ادبی دو موضوع مستقل از هم می باشند. یکی از آن ها هنر است و دیگری علم به تمام معنی هم نباشد، ساختاری وابسته به اصول علمی دارد. آنالیز اثر ادبی یک کار پردامنه است.[۱] این کار نوعی وضعیت ادراک و تفسیر، تعیین شخصیت و ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عصرزیسته شاعر یا نویسنده، و حتی روش خوانش متکی بر تطبیق می باشد. موازی با این خوانش که که یک وضعیت فراتر از خوانش های عادی را به نمایش می گذارد، در غرب، متدهای تحلیل تحت عنوان تئوری های ادبیات یا روش های نقد توسعه داده شده اند. از جمله می توان به روش های مشخص و شناخته شده تحلیل متن مانند: مارکسیستی، جامعه شناسی، تاریخی، روانکاوی، نقد نو، ساختارگرایی، نظریه بازتاب، نظریه بینامتنیت، امپرسیونیسم، فرمالیسم روسی، اکسپرسیونیسم، نقد کهن الگویی، نظریه اثر (مغالطه)عاطفی و زیباشناسی دریافت اشاره کرد. هدف اصلی تمام تئوری های فوق، شناخت یک اثر است. در مطالعات تاریخ ادبیات و زبان شناسی، می توان متدهای مورد استفاده را بر اساس ماهیت کار و خصوصیات کارکردی طبقه بندی نمود. برنا مورن (Berna Moren ) این طبقه بندی را در چهار بخش نقد دنیای بیرونی ـ جامعه محور، نقد هنرمند محور، نقد اثرمحور  و نقد خواننده محور جمع بندی می کند. نظریه های نقد مارکسیستی، تاریخی، بازتاب و جامعه شناسی را ویژه جامعه محور؛ نظریه های نقد روانکاوانه و اکسپرسیونیستی را ویژه هنرمند محور؛ نظریه های نقد نو،  فرمالیسم روسی، ساختارگرایی و کهن الگویی را ویژه اثرمحور و نظریه های نقد اثر عاطفی، زیباشناسی دریافت و امپرسیونیسم را ویژه خواننده محور طبقه بندی می کند.

از نظریه های نقد ناظر بر جامعه، نقد مارکسیستی است که بر درک رئالیستی و اصول اقتصادی متکی است. به همبن جهت نیز بازتابی از هنر رئالیسم اجتماعی به شمار می رود. جورج لوکاچ کارکرد این گونه نقد را در جامعه ای سوسیالیستی محقق می داند.[۲] چرا که ادبیات تبدیل به نوعی تولید و ایدئولوژی متجسم(تثبیت شده) شده است. ادبیات ایدئولوژی را به عنوان مواد اولیه اخذ، روی آن فرآیندهایی انجام و آن را تبدیل به یک اثر ادبی می کند.  مارکس و انگلس نیز هنر را مد نظر قرار داده و منطبق با اصول تئوری مارکسیسم، به طور کلی هنر و به ویژه ادبیات را با ساختارهای اقتصادی مرتبط می دانند.

نقد مارکسیستی ناظر بر مناسبات بین هنر ولایه های(اقشار) اجتماعی است. بر اساس این تئوری هنر قبل از هر چیز بخشی از روبنای اجتماع است. به ویژه اینکه انعکاس دهنده ایدئولوژی زمان و در خدمت منافع طبقه حاکم می باشد. با وجود اینکه این برداشت به عنوان استدلال کلی نقد مارکسیستس به حساب می آید ولی از طرف مارکس و انگلس به طور همه جانبه حمایت نشده است. مثلا  مارکس حداقل به عدم تناسب خطوط توسعه هنر و اقتصاد معترف است. نمونه عینی آن نیز در یونان قدیم مشاهده می شود که با وجود پیشرفت حداکثری هنر، اقتصاد نتوانسته بود خود را به همان سویه برساند.[۳]

در رئالیسم اجتماعی هنر به مثابه یک انعکاس دهنده است. به نظر لوکاچ وظیفه هنر، تبیین عناصری است که در هر دوره ای به عنوان شاخص های تکامل اجتماعی به شمار می آیند. به وسیله شخصیت ها و حوادثی که در محتوای اثر جای دارند می توان برای شناخت هر ساختار یا دوره تاریخی بهره برد.  البته در ارزیابی اثر هنری نباید از شرایط آن دوره غافل ماند. نمونه آن آثار رمان نویسان واقع گرایی مانند دیکنز، استندهال و تولستوی است که رئالیسم اجتماعی به طور زنده خود را نشان می دهد.[۴] 

همانطور که مشخص شده در نظریه نقد مارکسیستی سرفصل هایی مانند رابطه دنیای بیرون با اثر، اهداف آفرینش هنری و شناخت شرایط و نحوه تاثیر آن ها بر روی هنرمند دارای اهمیت هستند.

شناخت عصر آفرینش یک اثر ادبی تنها محدود به حوزه نقد مارکسیستی نیست. نقد تاریخی، نظریه بازتاب، نقد جامعه شناسانه، اکسپرسیونیسم و نقد روانکاوانه نیز با همین روش عمل می کنند.

نقد تاریخی که در دهه ۱۹۷۰ ظهور کرد، بر اساس نظریه نقد مارکسیستی، نظریات لوکاچ، والتر بنیامین و سایر نظریه پردازان جامعه شناسی ادبیات مکتب فراکفورت قرار دارد. مثلا تدور آدورنو و یورگن هابرماس از چهره های برجسته مکتب فرانکفورت لزوم نگاه موشکافانه به محتوا و محیط اجتماعی آثار هنری را مطرح ساخته اند.[۵]

نظریه نقد تاریخی، اثر را بر اساس چهارچوبی تاریخی مورد بررسی قرار می دهد. جهان بینی و شرایط حاکم بر زمان تولید اثر را مدنظر دارد.  بیوگرافی را به طور گسترده مورد استفاده قرار داده و از مسایل و جزئیات مربوط به زندگی هنرمند جهت روشن کردن زوایای مبهم اثر بهره می برد. اثر ادبی را با یک سنت هنری مورد انطباق قرار می دهد. حتی ویژگی های مورفولوژیکی [ظاهری] اثر را ارزیابی و با آثار مشابه مطابقت می دهد.[۶]

بر اساس نظریه بازتاب، اثر ادبی نقش آینه ای در برابر زندگی را بازی می کند. آنچه هنرمند بیان می کند در واقع مانند تصویری است که در آینه منعکس می شود. به عبارتی اثر هنری نوعی تقلید است. در عین حال وجود چنین دیدگاهی در نظریه بازتاب؛ پاسخ چیستی هنر را در خود حمل می کند. [۷]

نقد جامعه شناسانه یکی از پردامنه ترین نظریه های رئالیسم اجتماعی می باشد. منتقدان؛ ریشه نقد جامعه شناسانه را همانند جامعه شناسی ادبیات که مناسبات اثرـ جامعه را محور قرار می دهد، از نقد «ویکو» تحت عنوان La Scienza Nuova(1725)  که از منظر روانکاوانه و جامعه شناسی به هومئروس نوشته بود، اخذ کرده اند. این تئوری بعدها توسط «هردر» در آلمان توسعه یافت. با اثر «استایل» به نام De La Litterature Consideree Dans Ses Raports Avec Les Intitutions Sociales(1800)  که در مادامه منتشر شد، به صورت یک متد مورد استفاده قرار گرفت. با این اثر، نقد جامعه شناسانه در فرانسه به عنوان یک روش درآمده و سپس از قرن ۱۹ که متدهای علمی مورد توجه بود، رغبت زیادی نسبت به آن نشان داده شد.[۸]

در نقد جامعه شناسانه، ادبیات یک موجودیت مستقل نبوده بلکه در متن جامعه تولید شده و به عنوان انعکاس دهنده اجتماع مدنظر قرار دارد. شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه در ایجاد یک اثر ادبی رل مهمی ایفا می کند.[۹] همچنانکه در مطالعات هیپولیت تاین(Hippolite Taine) از پیشروان نقد جامعه شناسانه به نقل از خودش در خصوص روش مورد استفاده اش می خوانیم: « روش جدیدی که پیگیر آن بودم در واقع برای تعیین ویژگی های آثار انسانی [هنری] و تحقیق در خصوص علل ایجاد آن ها به عنوان یک پدیده و محصولاتی تولیدی 

 

ادامه مقاله در سایت   http://www.jameevaadabiyat.ir  قابل پیگیری می باشد. لطفا از نظرات خود ما را برای ترجمه مقالات دیگر بهره مند سازید.

+ نوشته شده در چهارشنبه ۲ آبان ۱۳۹۷ساعت 13:36 توسط آیدین یارین |

 

حميد را من می شناختم

 حمید آرش آزاد

موقعی که می خواهی قلم در دست بگیری و درباره کسی مطلبی بنویسی که خیلی گنده تر از نوک قلمت یا وسیع تر از کاغذ روی میزت باشد و یا حتی عمیق تر از عمق فکر و قلبت باشد، عاجز می مانی که چه بنویسم. درمانده می مانی که آیا برخی خاطرات می تواند مفید باشد؟ یا اینکه زمانی افتخار آشنایی را که با او داشته ای می تواند برای خوانندها ارزشمند باشد؟

آری به نظر من هر چه مربوط به مردان بزرگ باشد قابل گفتن است.

حميد را من می شناختم. یک جمله خبری نوشتم. اما حمید چرا؟ و آرش یا آرش آزاد نه. می خواستم بگویم که با نوشتن کلمه حميد بیشتر احساس صمیمیت کردم و اینکه بهتر می توانستم احساستم را بیان کنم و بیشتر با او ـ یاد اوـ نزدیک شوم. چنانکه خیلی ها هم درباره کریم اینگونه نوشتند و دین شان را ادا کردند. «من» می شناختم چرا؟ چون این از افتخارات شخص خودم است که با حمید آشنا بودم و همیشه به آشنایی هایی از این جنس افتخار خواهم کرد. در این حالت «حمید را من؛ می شناختم» ثقل معنی روی من است و شناخت ویژه من. این آشنایی متعلق به من است.  و ثانیا «می شناختم» خود افتخار دیگری که ذات افتخار شناختن حمید نصیب بنده نیز شده است. در حالت «حمید را من(هم) می شناختم» ( یعنی بدون ویرگول نقطه دار) ثقل معنی روی شناختم استو شناختی که شاید مثل شناخت دیگران هم باشد.

***

سال 76 که وارد جرگه شفایی شدم، هنوز خیلی ها را نمی شناختم و البته می خواستم در مدت کوتاهی همه مرا بشناسند.

توی جرگه، شفایی بود و بر و بچه های زیادی که یکیش هم سیامک بود. پسر نازک نارنجی و با ادبی که می گفتند پدرش روزنامه نگار است و اسمش حمید آرش آزاد.

آرش آزاد به همراه قاسم ترکان از دوستان ثابت و همیشگی شفایی بودند و شفایی احترام خاصی برای آن ها قائل بود و در همه کارهایش از آن ها مشورت می گرفت.

در ایام فوق یعنی حوالی سال 76 ، شفایی شروع کرده بود به چاپ مطالبی به زبان ترکی و به لهجه تبریز در ارک و صاحب که ما هم کلی مخالفش بودیم.

هفته اولی که کارم را شروع کردم؛ آرش را دیدم. با دو بوکس سیگار فروردین توی دستش و سبیل های از بنا گوش دررفته ای که از زور دود سیگار زرد شده بودند.

من از قبل سیگار می کشیدم. زیاد نه. ولی از وقتی شفایی را با دو انگشت همیشه بهمن کوتاه دارش شناختم، مصرف سیگارم زیاد شد.

همه اش را خودم نمی خریدم. گاهی با ناصر( از همان بر و بچه ها) به سیگارهای شفایی دستبرد می زدیم و آخشام آن روز شفایی شروع می کرد که باز مصرف سیگارم بیشتر شده و امروز به سه قوطی رسیده است.

موقعی که آرش را دیدم با سبیل های زرد شد ه اش، پیش خود فکر کردم که اگر بخواهم سیگار را ادامه دهم نباید سبیل داشته باشم تا زرد نشود.

آن روز آرش را مردی آرام با درونی بسیار متلاطم دیدم. خودش را معرفی کرد و شروع به شناختن من.

گفت که از کتاب های یاشار کمال ترجمه کرده است. و در روزنامه پیام نو کار می کند و مرا تشویق به خواندن طنز کرد.

طنز خوانده بودم ولی وقتی شعر های طنز و مطالب آرش را خواندم دنیای جدیدی را کشف کردم.

روزی هم که عکس و مطلب آرش را در گل آقا دیدم؛ دیگر فهمیدم با اعجوبه ای آشنا شده ام که مرکز نشین ها هم از دم پرفیض او مستفیض اند.

این ایام مقارن بود با تاسیس انجمن ادبی چاغداش و اتفاقا قرار بود شب شعری هم داشته باشیم که من با دعوت از آرش نخستین بار بحث طنز را به انجمن کشیدم و آرش در آن شب شعر بحثی را پیش کشید و در آن به تفکیک طنز، جوک، ...، ... و این مسایل پرداخت و تاثیر خوبی به جا گذاشت.

بعد از آن در همه شب شعرهای ما آرش آزاد  با شکسته نفسی به همراه استاد شیدا و نجار اوغلو و ... شعر خوانی می کردند و حتی یادم هست که شعرهای او با تشویق زیاد شرکت کنندگان همراه بود. 

بعدها سیامک روزنامه منتشر می کرد و در همه شماره هایش شعری از پدرش نیز درج می کرد و برایم می فرستاد. من هم اولین مطلبی که می خواندم ستون حمید آرش آزاد بود.

در اداره همکاران را جمع می کردم و برای آن ها نیز می خواندم و کلی لذت می بردیم.

وقتی کتاب جولو جولویه قالمادی چاپ شد، برایم لحظه بسیار باشکوهی بود که با زبان قدرتمند آرش که در آن؛ کلمات مثل خمیری در دستان شاعر به هر شکلی که می خواست در می آمد، کتابی به چاپ رسیده است و در تاریخ با سابقه طنز آذربایجان همیشه ماندگار خواهد بود. و وقتی هم جیزیقدان چیخما بالا چاپ شد، فکر کردم ادبیات طنز آذربایجان دیگر فقیر نیست.

ترجمه الفبای هوپ هوپ نامه گام مهم دیگری بود که آرش در وادی غنای ادبیات آذربایجان انجام داد و وظیفه تاریخی خود را در راستای گریز از شعارزدگی که در آن دوران واگیر عده ای از جوانان (مثل ما) بود انجام داد و در عین فقر مالی نهایت عمل گرایی را به ما نمایاند و الگویی شد که بعدها با وجود عدم استطاعت مالی توانستیم کتاب هایی به چاپ برسانیم.

زندگی آرش پر فراز و نشیب بود. روزگاری بر او گذشته بود که می توان گفت خود را فدای آرمان کرده است و ما همشهری هایش چقدر ناآشنا با او و زندگی اش. و اینکه در جوار ما فردی نفس می کشد که با وجود دو فرزند بزرگسالش هنوزخانه اش استجاری است. این قدرنشناسی مختص آرش نبود. چرا که شیداها، داشقین ها، پایان ها، حسینی ها و خیلی های دیگر نیز در این مرز و بوم که صدها هزار نفرش پای بازی فوتبالش می نشینند و تراکتورش را تشویق می کنند، غریب زندگی می کنند و غریب می میرند. ولی بازی روزگارش را ببین که این غربا بعد از زندگی هرگز فراموش نمی شوند و در تاریخ فرهنگ آذربایجان می توانند تا ابد دوام داشته باشند و در بوی نفس نسل های بعد از خود صاحب تاثیر باشند.

او هرگز از کسی گلایه نکرد و خود را وقف قلم و خلقش کرد و از راهی که در پیش گرفته بود هرگز پشیمان نشد.

***

آرش دارای زبانی بسیار قدرتمند در سرایش شعر و آفرینش نثر بود. هرگز کسی را تکرار نکرد و خود را نیز به مرگ تکرار نکشت. همیشه بدیع بود و آفریننده.

سوژه برای او مانند  یافتن کاه از کاهدان بود. روانی و سادگی زبانی و مفهومی شعرهایش و دنیای موجود در اثرهایش بسیار صمیمی و قدرتمند بود. و به جرات می توان اذعان داشت که وضعیت موجودی او در ادب شعر طنز همسنگ صابر بود.  

خلاصه هر چه بود گوهری بود که خیلی راحت از دستش دادیم. به راحتی از دست دادن لبخندی که می توانست اشکی را پاک کند و قلبی را شاد کند. 

+ نوشته شده در جمعه ۱۴ بهمن ۱۳۹۰ساعت 12:29 توسط آیدین یارین |

 

 گؤیو دویونله ییره م قاپیمیزا

göyü düyünleyirem qapımıza

 

گؤیو دویونله ییره م قاپیمیزا

و کوچه میزده گونشی

         دووارلارا چکیره م.

بوغازیمی توتور گلمه دییین هیچقیرتیلار.

من سنی گؤزله یه جه یم

 و اولدوزلاری بنک ـ بنک

            کرپیچ لره دوزه جه یم.

من یولونا گؤزیاشلاریمی سپه جه یم.

 

göyü düyünleyirem qapımıza

ve küçemizde güneşi

duvarlara çekirem.

boğazımı tutur galmadiin hıçqırtılar.

men seni gözlayacayam.

ve ulduzları benek benek

kerpiçlere  dizeceyem.

men yolona göz yaşlarımı sapacayam.

 

+ نوشته شده در جمعه ۹ دی ۱۳۹۰ساعت 18:35 توسط آیدین یارین |

 

 istanbul bekliyordu beni

 photo bu A.yarın

İstanbul beni bekliyordu kabataşta

Koynuna alıp gemilerinin

                        marmaraya götürsün.

İstanbul bekliyordu beni adalarında

        yaşamımı kıyılarına yakmak için.

İstanbul bekliyordu beni...

       İki bilet borçluydum boğaz köprülerine.

Ve birde bir sefer gemilerinde yolculuk

-         yağmur saetlerinde-

Bekliyordu beni aşk

Bekliyordu bir cüt soğuk el

Tıramvayın uzaklaşan uykusunda,

        bekliyordu beni ağlayan bir cüt kahve göz.

...ufff qarsun turk kahvesi lütfaen...

Şu sokakdamı satılır bana yakınlaşan ince adım?

Beni istanbul bekliyordu

Bana geliyordu eminönünde balık kokulu bir akşam.

Sen açıyordun denizin kapılarını.

Yapıyordun gögsüme

                  ulduzlu dalğaları...

İstanbul bekliyordu beni

ve hangi bir şarkının yukarı notalarında ismimi

            seriyordu gülhanenin salkım söğütlerinin yapraklarına

Bekliyordu  beni istanbul

Yoluma düzüyordu düzensiz sağlık

ve  "güle-güle" haykıran çiçek çelenglerini.

Beni bekliyordu

       Bir cüt soğuk el

       Bir cüt kahve göz

       Birde daracık sokaklarda

                        dolaşan aşk...

 

 

 

 

ایستانبول بنی بکلییوردو

                  کاباتاش تا.

کوینونا آلیب گمی لرینین

                      مارمارایا گؤتورسون.

ایستانبول بکلییوردو بنی آدالاریندا

          یاشامیمی کیی لارینا یاکماک ایچین.

ایستانبول بکلییوردو بنی

    ایکی بیلئت بورجلویدوم بوغاز کؤپرولرینه

و بیرده بیر سفر گمی لرینده یولجولوک

                              ـ یاغمور ساعت لرینده ـ

بکلییوردو بنی آشک

بکلییوردو بیر جوت سوغوق ال

     تراموایین اوزاکلاشان اویکوسوندا

بکلییوردو بنی آغلایان بیر جوت کاهوه گؤز

اوف ف ف  ... قارسوون تورک کاهوه سی لوطفن...

شو سوکاک دامی ساتیلر بانا یاکینلاشان اینجه آدیم؟

بنی ایستانبول بکلییوردو

بانا گلییوردو امین اؤنونده

              بالیک کوکولو بیر آکشام.

سن آچییوردون دنیزین کاپی لارینی .

یاپییوردون گؤگسومه

              اولدوزلو دالغالاری...

ایستانبول بکلییوردو بنی

و هانگی بیر شارکینین یوکاری نوتالاریندا ایسمیمی

سریوردو گول حانه نین سالکیم سؤغوت لرینین یاپراکلارینا.

بکلییوردو بنی ایستانبول

یولوما دوزویوردو دوزه ن سیز ساغلیک

و «گوله ـ گوله» هایکیران

                چیچک چلنگ لرینی.

بانی بکلییوردو

     بیر جوت سوغوق ال

     بیر جوت کاهوه گؤز 

     بیرده داراجیک سوکاک لاردا

                           دولاشان آشک 

+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۰ساعت 18:56 توسط آیدین یارین |

 

مقدس امانت لر

)امانت های مقدس(

MUKADDES EMANETLER

İSTANBULUN GÜZELLİİNE VE YAŞADIĞIM GÜZEL ANLARA  SONURUM

اعصابم خرد شده بود. باز به مدیریت موزه مراجعه کردم و باز هم اجازه ندادند از «امانت های مقدس» عکس بگیرم. می توانستم پول کلانی بپردازم و کتاب مجموعه عکس های مربوط به آن ها را بگیرم ولی در کتاب هم تنها چند عکس از امانت های مقدس درج شده بود که مرا اقناع نمی کرد. دلم می خواست عکس آن ها را خودم بیاندازم. این چندمین باری بود که در طول یک ماه اقامتم در استانبول از موزه « توپ کاپی سرایی» دست خالی بر می گشتم. به هر دری زده بودم ولی موفق نشده بودم.

موقعی هم که به سر قرار رسیدم و زحل را دیدم ، کنترل چندانی بر اعصابم نداشتم. در رستورانی که «جانلی موزیک» داشت، ناهار را خوردیم. در حین غذا حرفی نزدیم. به او گفتم که می خواهم همین دو سه روزه به تبریز برگردم. در حالی که قرار بود با هم عازم ایران شویم.

نگفتم که دیگر نمی خواهم ببینمش. فقط وقتی پرسید: دیگه کی وقتشو داری؟

گفتم که به این زودی ها


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۰ساعت 19:25 توسط آیدین یارین |

آذر آیی نین اوللریندن یئنی ده ن باشلاماغا قرار وئردیم. بئزمیشدیم. داها بئزمه یه جه یم. ایلک اؤنجه بیر شعر له قوناق ائدیره م یولداشلاریمی:

 ۱

آغی دولدو گئجه یه

دار آغاجلارین بوینونا

            ایییت طیلسیمی باغلادیلار

هوولاندی بئینیمین باخینجاسی

گونش دیرماندی دار آغاجلاریندان

و سحر گئجه نین اووجونو آچدی

 

 

۲

نه من اوجالدیم

          نده سن ائندین قاپینی آچاسان،

الیم اولدوزلاری گؤسترنده

                           اوره ییمه.

نئچه پیلله ایله منه چاتا بیلردین

نئچه آددیم آتا بیلردین

یا اصلا آیفوندا

          سسینی سسیمه قاتا بیلردین

باغریمدا سس سیز جه یاتا بیلردین...

بؤیله نیسگیل له

باخیشلاریم میخلاندی قاپینیزا

پنجره لر گیزلندی پرده لرده

خیالیم اوجالدیسا دووارینیزا،

نه من اوجالدیم

نه ده سن ائندین قاپینی آچاسان.

 

+ نوشته شده در چهارشنبه ۹ آذر ۱۳۹۰ساعت 6:41 توسط آیدین یارین |

 

 

برجسته سازی زبان در ادبیات

Foregrounding

(قاباریتما)

 

Foregrounding  در برابر background ترجمه یکی از اصطلاحات مهم مکتب زبانشناسی و ادبی قبل از جُنگ پراگ یعنی aktualice به معنی ظاهر و جلو به قیاس است که توسط گاروین، مترجم مقالات فرمالیست ها در 1964 وارد زبان انگلیسی کرد.

در شعر برجسته سازی عناصر زبانی اهمیت به سزایی دارد. شعری شدن زبان خودکار عاملی است


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۹ساعت 19:22 توسط آیدین یارین |

 

 

جک لندن

 

 

12 ژانویه سالروز تولد جک لندن بود. نویسنده ای که در ایران خیلی از مردم عادی او را با سپیددندان و آوای وحش می شناسند. یا اگر کمی بیشتر شناخت داشته باشند با پاشنه آهنین هم آشنایی دارند.


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۹ساعت 8:40 توسط آیدین یارین |

 

گلمه دی
رضا براهنی

 

گونش گلسین دئیه چیرپیندیم
گلمه دی.


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۹ساعت 15:12 توسط آیدین یارین |

 

 

ادبیات پست مدرن روسی ــ ۱

 

متن ترکی مطلب زیر چندی قبل در همین وب درج شده بود که با استقبالی که از ادبیات پست مدرن مشاهده شد، مناسب دیدم متن فارسی آن را تهیه و جهت مطالعه در وب قرار دهم.

 

دیمتری الکساندرویچ پیریکف

 

در تاریخ 11/5/1940 در شهر مسکو متولد شد. بعد از اتمام تحصیلات متوسطه


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۹ساعت 22:39 توسط آیدین یارین |


بایرامینیز موبارک .

یئنی ایل سیزه برکتلی و ساغلام ایل اولسون.

+ نوشته شده در یکشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۹ساعت 11:52 توسط آیدین یارین |

 

 

بویون قیشدی

بویون دوننه گؤره

               یئنی لشمه دی

بویون آتامی قویلاماغا

                   حاققیم یوخدو

آنامی دا باغریما باسماغا

                       قولوم.

بویون بیر داها

             سئویره م دئمه یه

دوداقلاریمی اکیزلریمدن سیله جکلر

بویون سؤزلریمی

      سویا چکه جکلر

 

+ نوشته شده در سه شنبه ۳ آذر ۱۳۸۸ساعت 19:0 توسط آیدین یارین |

 

 

انجمن ادبی چاغداش

 

مقدمه

وقتی صحبت از انجمن چاغداش می شود، فقط صحبت از یک انجمن نیست. چاغداش بخشی از تاریخ ادبی تبریز و حادثه ای بود که تکان ناگهانی و شدید به انجمن های سنتی وارد آورد. چاغداش شروع کننده ای بود که به جریان های بعد از خود اثرات فراوانی گذاشت.

بلافاصله بعد از شروع به کار چاغداش بود که سیل جوانان شاعر و نویسنده ای که آثارشان به زبانی مادری بود به جلسات انجمن سرازیر شد و چهره چاغداش از حالت تکراری انجمن های دیگر متمایز گشته و استعدادهای بسیاری از این طریق به جامعه ادبی تبریز معرفی گردید.

انجمن ادبی چاغداش نتیجه سال ها تلاش


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۸ساعت 6:43 توسط آیدین یارین |

 

اوز زامان

او زامان چؤره ک آلاردیق

    و قوللاریمیزین اوستونده ائوه گتیره ردیک.

اوندا یوغورت آلاندا

     ائوه چاتینجا بارماغیمیزلا چوخونو یئیردیک.

ایندییه باخما قانوولار میکروب لودور

                یوغورتا بارماق باسماییرلار

                         و چؤره ک لر سلفون لا ساتیلیر.

اوندا ائولریمیزین حیطی واریدی

     ـ ایندیکی تکین ماهواره ذاتدا یوخودو ـ

                   بیلگی سایارلاردا عؤمروموزو چئینه مزدیلر.

او زامان مدرسه یه اؤزوموز گئده ردیک

سویوق ده ینده ده بیر آسپیرین آتاردیق.

ایندی کونسئرو اولموشوق آپارتومانلاریمیزدا

                   دونیا کیچیلیب جاملاریمیزدا .

قادینلاریمیزین کبینینه سیغیشیب غئیرتیمیز

           قونشونون دا ناموسونو آنلایانمیریق.

هاممیمیز ایش سیزیک

و کوچه لر دولوب پولسوزلوغوموزلا.

شهرلریمیزده قولاقلاریمیز شهره کیمی باشیمیزدان آسلانیر

                               و گؤزلریمیز ایله نیب.

باشیمیزا هر نه اویون گلیر ستارخانین قارغیشلارینداندیر.

          کئشگه اؤزوموز اؤلدوره یدیک او کیشی نی

                                         و آستانامیزدا قویلایایدیق 

                     ـ تبریزین قارغیشلاری بئواخت دوتور

                                 یا دا دوتمور هئچ ـ

ائوه چاتیریق ایشده ن

اوغلوموز قاباغیمیزا قاچیر سانجیریق

             اودا بئکار قالاجاق.

قیزیدا بؤیودوروک اؤزگه نین ائوینه یوللایاق.

ائو...

او زامان شهر بوتون آغاجلیق ایدی

              و بویوموز اوجا

او زامان پنجره لریمیزین بیر بئله پرده سی یوخودو

                و آیاغیمیزین آلتیندا فرش لرده ن

                            قیزیل ماهنی لار گؤیه ره ردی. ( گول آچاردی)

اوندا بیر بئله اداره یوخودو

بیر بئله زندان...

    

 

+ نوشته شده در پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۸ساعت 17:27 توسط آیدین یارین |

 

 

تورکجه شعر

پنجره نی آچاندا

اسکی کوچه تپیلیر اوتاغیما

آددیملارینین سسی

                   دولدورور قولاقلاریمی

                              و بیر گؤزله ییش یاخیر جانیمی

                                        الیم آیفونون دسته یینده

                                                 ... ایندی زنگ چالینار...

بیر گؤیرچین یازیلیر هره یه

       و من دیمدییندن آخان

                  گلیش موشتولوغونون شوخلوغونا گولوب

                                  کوچه یه تؤکورم گؤزلریمی

و کوچه ائله جه پنجره مین قابیندا

             باخیشلاریما بره لدیب

                               سن سیزلییینی

 

 

آیدین یارین

                                                          

 

+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 6:37 توسط آیدین یارین |

 

اينسان    و    ديل

 

İnsan və Dil       

 

                               دکتر جمال آيرملو

ياشاديغيميز و چاليشديغيميز هر بير يئرده، هرگون و هرساعت ائشيتديگيميز هيبريد اولموش ديلده سؤيله‌نيلن جومله و ايفاده‌لر اورك بولانديريجي و كؤنول سيخيجي قدر چوخدور. بورادا مؤوضويا گيرمه‌دن بو هيبريد سؤزونو بير قدر آچيقلامالي‌يام. ديلچيليك‌ده ايشله‌نن بو سؤز، طبيعت علملريندن آلينميشدير. بو سؤز بيولوژي علمينده ايكي موختليف قايناقدان عمله گلميش بير شئي، حاديثه و وارليغي بيلينديرير.


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۷ساعت 20:12 توسط آیدین یارین |

 

زبان مادري

    

                دكتر رحيم رئيس‌نيا

 

 

زبان مادري هر قومي ريشه در تاريخ صدها و هزاران ساله آنان داشته، در فراز و نشيب آن ساخته و پرداخته و به مثابه يكي از اصليترين عناصر هويت قومي و ملي و به عبارت ديگر اركان قوميّت و مليّت از نسلي به نسلي انتقال مي‌يابد و ا ي بسا كه تحت تاثير عوامل گوناگون تاريخي دستخوش تحولات و دگرگونيها بشود.

زبان مادري زباني است كه معمولا مادران با نهادن الفاظ كوتاه بر زبان كودكان خود، به آنها مي‌آموزند تا وسيله ارتباطي باشد بين ايشان و دنياي پيرامونشان.

بديهي است كه پا به پاي گسترش دنياي پيراموني شخصي زبان مادري


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۸۷ساعت 18:56 توسط آیدین یارین |

 

 

             پیام کوئیچیرو ماتسورا، دبیرکل یونسکو، به مناسبت روز جهانی

                                       زبان مادری21 فوریه 2009

 

 ترجمه :امید شکری

 

همچنانکه دورهء دوازده ماههء گرامیداشت سال جهانی زبانها به پایان می‌رسد، روز جهانی زبان مادریِ امسال در 21 فوریهء 2009، از آغاز مرحلهء نوین تأمل و ارزیابی خبر می‌دهد.

ده سال پس از اعلام این روز توسط مجمع عمومی یونسکو به پیشنهاد بنگلادش، چه نتایجی حاصل شده است؟

یک نکته باید حاصل آمده باشد. با تأکید اکید بر اینکه هر جامعه زبان مادری خود را بشناسد، این روز به نحو فزاینده‌ای نظر جوامع جهانی را به بنیانهای تنوع زبانی و چندزبانگی جلب نموده است. همچنین آشکار شده است که زبانها، به عنوان بخشی از هویت افراد و ملتها، کلید «تحصیلات همگانی و اهداف توسعهء هزاره» به شمار می‌روند.

شمار رو به رشدی از دست‌اندرکاران مختلف سازمانهای دولتی و جامعهء مدنی، تصدیق می‌کنند که زبانها، در تمامی اشکال زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، نقش مرکزی دارند. امروزه، روابط بین تحصیلات چندزبانه (شامل زبان مادری، زبانهای ملی و زبانهای بین‌المللی)، تحصیلات همگانی و اهداف توسعهء هزاره، ارکان هر استراتژی توسعه‌ای توانمند را تشکیل می‌دهد.

ما حقیقتاً امیدواریم که نتایج ملموس حاصل از کاربرد زبانهای مادری و چندزبانگی، تحت نیروی محرکهء عملیات ارتباطی یونسکو در سال جهانی زبانها (2008) شکل پذیرند، و این چالشها تداوم یابند تا سنگ بنای عملکرد دولتها و نهادهای توسعه قرار گیرند.

علاوه بر اینکه این سال علایق بسیاری را برانگیخت و هزاران پروژهء ترویج زبانها در 2008 کلید خورد؛ تأثیر سال جهانی زبانها در ماههای آینده مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت تا اهمیت زبانها در توسعه، صلح و همبستگی اجتماعی سنجیده شود.

از این رو، در این دهمین روز جهانی زبان مادری، برای تضمین اینکه بیانیه‌ها و طرحهای ابتکاری متعدد اعلام شده در سال 2008 با اقدامات مکفی ویژه پیگیری شوند، درخواست اقدام می‌کنم.

من خصوصاً امیدوارم که دولتها، در سیستم تحصیلات رسمی و غیر رسمی خود و امور اجرائی‌شان، اقداماتی را بگنجانند که همزیستی متوازن و پرثمر زبانهای هر کشور را تامین نماید. بدین ترتیب ما در حفظ و تقویت محیط‌های چندزبانه توفیق خواهیم یافت که [این امر] نشان دهندهء احترام کامل به تمام وجوه تنوع فرهنگی خواهد بود.

کوئیچیرو ماتسورا

 

+ نوشته شده در شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۷ساعت 14:42 توسط آیدین یارین |

 

شارل بودلر

 

شارل پیر بودلر (Charles Pierre Baudelaire ) ، 1821 ـ ینجی ایلده پاریس ده دونیایا گؤز آچدی. آتاسی ژوزف فرانسوا بودلر، آیدین بیر انسان کیمی یازیچی لار، شاعیرلر و فیلسوف لار لا اوتوروب دوراردی. او گاهدان تابلولاردا چکردی.

شارل 1828 ده آتاسینی الدن وئردی. آناسی ایسه


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷ساعت 11:26 توسط آیدین یارین |

 

کیتابلاری یاندیردیلار

 

قولتوغومدان

اوره ییمین لاله سینه یارپاقلاشان

                       کیتابلاری

                              داشیدیلار.

جیبلریمدن محبتله

                        امنیتی بوشالدیبان

                             شیرینی بالیق دولدوردولار.

دوداغیمدان

         سئوینج گولون یولوشدوروب

                پالچیق فیشقا یاراشدیریب

                    ـ هئیکل سایاق ـ

                               سویوق ـ سویوق مئیدانلارا سورودولر.

قولتوغومدا کیتاب سیزلیق آغیرلاشدی.

جیبلریمله دوداقلاریم

                      یونگول لشدی.

آخشام چاغی قارانلیغی بزه مک چون

کؤکسوم اوسته

                یارپاقلاری یاندیردیلار.

 

+ نوشته شده در سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۷ساعت 10:46 توسط آیدین یارین |

 

گونشی مات ائتدی گؤی شطرنجینده

یاریشیندا بیزی آللاتدی تاریخ

سارماشدی یادداشین درینلییینه

اویان خیاللاری اویاتدی تاریخ

 

دار کیمی یوکسلدی گئن مئیدانلاردا

اولدوزلاشمامیزی قوروق سؤیله دی

ایچیمیزله بیرگه، قالدیریملاردا

قونوشماغیمیزی یاساق ائیله دی

 

زامان یابانجی تک، بیز غریبسه میش

فیرلاندیق باشینا یالقیز تبریزین

کؤلگه لر اینسانا چئوریلن چاغدا

قیردیق کؤلگه سینی بیر بیریمیزین

 

+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۷ساعت 12:51 توسط آیدین یارین |

 

جان آذربایجان

کئچن گونلرده باش وئرن اوزوجو بیر پارا سوزلر ائشیتدیم. شاعیرلریمیزین آراسیندا بویله گولونج فاجعه وی حرکت لر بیزی هارایا آپاراجاغینی هامی دویور. هامی بیلیر بئله قارا گورونتولو جریان لاری کیم لر و هارایا باغلی اولانلار و ایللر بویو بئله ایشلر اوچون بسله ننلر یارادیر. 

آنجاق تاسف لر اولسون کی وئبلرین بیرینده منیم طرفیمدن ده بیر امضا درج اولموشدور. من بو ایشلرین هئچ بیرینی تایید یا خود رد ائتمه میشم. سوزوم اولارسا اوز سایتیمدا یازارام. هانسی دوست منیم امضامی او وئبه آرتیریبدیر ان یوخاری ظولمو منه ائدیبدیر. من ایللر بویو اوزومو بو ایشلره قاتمامیشام و ادبیات دا یالنیز یازیب اوخوماق یولونو  اوزومه سئچمیشم.

حاشیه چی لر و سس کویچولردن اوزاق و ایراق اولماغیمی هامییا اعلان ائدیرم.   

+ نوشته شده در جمعه ۲۴ آبان ۱۳۸۷ساعت 15:47 توسط آیدین یارین |

 

یکصدمین سالگرد شهادت حسین خان باغبان

« روز یکشنبه روز بس شگفتی بود. روزی که غم و شادی به هم در آمیخت. روزی که با همه فیروزمندی یک نیم مردم شهر تبریز اشک از دیده بارانیدند. آری در این روز بود که حسین خان آن جوان شیردل از دست رفت.»

چند جمله ای بود از احمد کسروی درباره جوان صادقی که زندگی اش را در نرد آزادی باخت.

پس از پیروزی هایی که قشون مردمی تبریز در فتح نقاط استراتژیک از جمله «قله» به دست آورد و سپاه شکست ناپذیر ماکو را که ترکیب غالب آن از اکراد بود، شکست داد؛


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۷ساعت 9:5 توسط آیدین یارین |

 

 

:İki türkcə  Şiir

 

1

 

Duyğularımdan dışarıya pırtlayan tabloda

.Sən baxırsan

Zaman qısalır


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۸۷ساعت 10:30 توسط آیدین یارین |

 

۲۰۰۸ ادبیات نوبلی

ژان ماري گوستاو لوکلزيو، فرانسالي يازيچي، نوبلين ادبيات اؤدولونو قازاندي.

بو 68 ياشلي يازيچي بير ميليونلوق اؤدولو فرانسايا آپاردي.

نوبل آکادميسي اونو « يئني ليکلر


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۸۷ساعت 10:34 توسط آیدین یارین |

 

چگونه می توان اضطراب را ثبت کرد؟

 

چگونه می توان اضطراب را ثبت کرد؟

از چه راهی باید گذشت تا تصویر ترس را بر روی کاغذ  کشید؟

شاید باور نکنید. ولی من چنین امکانی را از نزدیک دیدم.


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۷ساعت 11:25 توسط آیدین یارین |

 

زیتون یارپاقلاری

ماحمود درويش «زيتون يارپاقلاري » آدلي کيتابي ايله 1967 ـ نجي ايلده ادبيات دونياسندا دوغولدو و ائله 67 ياشيندا بو دونيادان کؤچدو. نه بيليم بلکه 67 دؤنه خسته لندي. 67 دؤنه باشيني داشلارا چيرپدي. 67 دؤنه يارالاندي و 67 ايل دوستاق اولدو.

درويش شعرين، شعرلييينه وفالي قالدي. او آيدين سياسي


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۷ساعت 8:1 توسط آیدین یارین |

 

 

تهاجم جدید علیه مشروطه خواهی آذربایجان

امسال برخلاف سال هاي قبل که رسانه ها در سالروز مشروطه، از قهرماني هاي تبريزيان ياد مي کردند؛ موج تازه اي به گوش رسيد.

برخي روزنامه نگاران هم وطنمان سعي داشتند در مقالاتي نقش تبريز و آذربایجان


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۷ساعت 12:4 توسط آیدین یارین |

 

ماحمود درويش ده کؤچدو

 

 

شاعير دوستلاريم

بيز يئني بير دونياداييق

شعرلريميز


ARDI VAR--ادامه مطلب
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۷ساعت 12:45 توسط آیدین یارین |